Monday, March 21, 2011

نوروزتان پیروز

دوشنبه ۱/فروردین/۱۳۹۰ - ۲۱/مارچ/۲۰۱۱

فرارسیدن «نوروز نامدار» را به همه‌ی دوستداران ایران‌زمین و فرهنگ پربارش شادباش می‌گویم و سالی سرشار از پیروزی و تندرستی و شادکامی برای همه‌ی ایرانیان (شهروندان ایران و افغانستان و آسیای میانه و قفقاز و ...) از ایزد یکتا خواهانم.


چند بیتی درباره‌ی نوروز پیشکش:

از سعدی شیرازی:

برخیز که می‌رود زمستان -------------- بگشای در سرای بستان
نارنج و بنفشه بر طبق نِه ------------ منقل بگذار در شبستان
وین پرده بگوی تا به یک بار ----------- زحمت ببرد ز پیش ایوان
برخیز که باد صبح نوروز -------------- در باغچه می‌کند گل افشان
خاموشی بلبلان مشتاق --------------- در موسم گل ندارد امکان
بوی گل بامداد نوروز ---------------- و آواز خوش هزاردستان
بس جامه فروخته است و دستار ----------- بس خانه که سوخته است و دکان
ما را سر دوست بر کنار است ------------- آنک سر دشمنان و سندان!

علم دولت نوروز به صحرا برخاست ---------- زحمت لشکر سرما ز سر ما برخاست
بر عروسان چمن بست صبا هر گهری ------------ که به غواصی ابر از دل دریا برخاست
تا رباید کُلَه قاقم برف از سر کوه ---------- یزک تابش خورشید به یغما برخاست
طبق باغ پر از نقل و ریاحین کردند --------- شکر آن را که زمین از تب سرما برخاست
موسم نغمه‌ی چنگ است که در بزم صبوح --------- بلبلان را ز چمن ناله و غوغا برخاست

برآمد باد صبح و بوی نوروز -------------- به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال -------------- همایون بادت این روز و همه روز
چو آتش در درخت افکند گلنار --------------- دگر منقل منه آتش میفروز
چو نرگس چشم بخت از خواب برخاست ------------ حسد گو دشمنان را دیده بردوز
بهاری خرم است ای گل کجایی ------------ که بینی بلبلان را ناله و سوز
جهان بی ما بسی بوده است و باشد ------------ برادر جز نکونامی میندوز

از منوچهری دامغانی:

نوبهار آمد و آورد گل و یاسمنا ------------- باغ همچون تبت و راغ بسان عدنا
آسمان خیمه زد از بیرم و دیبای کبود --------- میخ آن خیمه ستاک سمن و نسترنا
بوستان گویی بتخانه‌ی فرخار شده‌ست ----------- مرغکان چون شمن و گلبنکان چون وثنا
بر کف پای شمن بوسه بداده وثنش ------------- کی وثن بوسه دهد بر کف پای شمنا؟
کبک ناقوس‌زن و شارک سنتورزنست ---------- فاخته نای‌زن و بط شده طنبورزنا
پرده‌ی راست زند نارو بر شاخ چنار ----------- پرده‌ی باده زند قمری بر نارونا
کبک پوشیده به تن پیرهن خز کبود ------------ کرده با قیر مسلسل دو بر پیرهنا
پوپوک پیکی، نامه زده اندر سر خویش --------- نامه گه باز کند، گه شکند بر شکنا
فاخته راست به کردار یکی لعبگرست ------------ در فکنده به گلو حلقه‌ی مشکین رسنا
از فروغ گل اگر اهرمن آید بر تو ---------- از پری بازندانی دو رخ اهرمنا
نرگس تازه چو چاه ذقنی شد به مثل -------------- گر بود چاه ز دینار و ز نقره ذقنا
چونکه زرین قدحی بر کف سیمین صنمی ---------------- یا درخشنده چراغی به میان پرنا
وان گل نار به کردار کفی شبرم سرخ ------------- بسته اندر بن او لختی مشک ختنا
سمن سرخ به سان دو لب طوطی نر --------------- که زبانش بود از زَرّ زده در دهنا
ارغوان بر طرف شاخ تو پنداری راست ----------- مرغکانند عقیقین زده بر بابزنا

1 نظر:

فرهنگی‌ - تاریخی‌ - صنعتی said...

شهربراز عزیز،
فرا رسیدن سال نو و جشن نوروز را به شما شادباش گفته و برایتان آرزوی تندرستی، شادی، پیروزی و کامگاری را دارم. باشد تا همواره چونان پیش توان نوشتن در مورد ایران و فرهنگش و بزرگانش را داشته باشید.
موفق و پیروز باشید.