Tuesday, September 10, 2013

پلینی و ترجمه‌ی اوستا

سه‌شنبه ١٩/شهریور/١٣٩٢ - ١٠/سپتامبر/٢٠١٣

باور بر این است که در زمان هخامنشیان، کتاب اوستا بر پوست‌های زرین گاو نوشته شده بود و پس از تازش اسکندر مقدونی این پوست‌ها سوزانده شدند و اوستا پخش شد تا این که در زمان اشکانیان و در دوران وَلَخش یکم (بَلاش، در انگلیسی Vologases درگذشته: ۷۸ م.) باز گردآوری شد. اوستا تنها کتاب دینی نبوده است بلکه دانشنامه‌ی ایرانیان باستان بوده است که در آن درباره‌ی موضوع‌های گوناگون از جمله اخترشناسی و پزشکی و قانون و مانند آن سخن رانده شده بوده است.

در زبان انگلیسی «جادو» و «جادویی» را magic می‌گویند که از لاتین و یونانی گرفته شده است. این واژه صفت نسبی magos/magus است که یونانی/لاتینی شده‌ی مَغو (magu) در پارسی کهن است. مغ بزرگ را در پارسی کهن مَغو-پَتیش (magu-patis) می‌گفتند که در پارسی میانه به صورت «موبَد» کوتاه شده است. مَغو در زبان لاتین magus شده است و این نام در زبان عربی به صورت «مَجوس» درآمده است.

پلینی مِهتر (Pliny the Elder) سردار نظامی و نویسنده‌ی سرشناس روم باستان در سده‌ی یکم میلادی است (زایش: ۲۳ م./ مرگ: ۷۹ م.). مهم‌ترین و نامدارترین اثر پلینی، «تاریخ طبیعی» (Natural History) نام دارد که تا سال‌های پایان عمر روی آن کار کرده است و امروزه در ۳۷ دفتر به دست ما رسیده است. فصل دوم در دفتر سی‌اُم این کتاب به «جادو» می‌پردازد. بند نخست این فصل چنین آغاز می‌شود:

دفتر ۳۰ فصل ۲: هنر جادو کجا و کی ریشه گرفت و چه کسانی نخستین بار بدان پرداختند؟

شکی نیست که این هنر در ایران و در زیر نظر زرتشت ریشه گرفته است و بر این نکته همه‌ی نویسندگان به طور عمومی همرای اند. اما این که آیا تنها یک زرتشت وجود داشته یا در زمان‌های بعدی هم کس دیگری با همین نام بوده است، موضوعی است که هنوز تصمیمی درباره‌ی آن گرفته نشده است.

....

هِرمیپوس (Hermippus)، نویسنده‌ای که درباره‌ی همه‌ی جزییات مربوط به این هنر با دقت فراوانی نوشته است، و دو میلیون بند (در اصل «بیست بار صد هزار» در لاتین: viciens cent milia versuum) از سروده‌های زرتشت را ترجمه کرده و بر آنها تفسیر نوشته و برای کارهای فراوان او نمایه ساخته است (در لاتین: indicibus در انگلیسی: indexed) می‌گوید که زرتشت پنج هزار سال پیش از زمان جنگ‌های تروا (Trojan Wars) می‌زیسته است.
مترجم انگلیسی کتاب پلینی، عدد دو میلیون بند را بزرگنمایی دانسته و افزوده «به احتمال زیاد ریشه‌ای شرقی» دارد (!).

این هرمیپوس یکی از مردمان یونانی شهر اسمیرنه (Symrna) در آسیای کِهتر یا آناتولی (شهر ازمیر در ترکیه‌ی امروزی) و از فیلسوفان گام‌زن یا مَشّایی (peripatetic) بوده است. (دلیل این نامگذاری آن بوده است که در زمان بحث و آموزش فلسفه گام می‌زدند). هرمیپوس در میانه‌ی سده‌ی سوم پیش از میلاد (۲۵۰ پ.م.) می‌زیسته است.

بنابراین کتاب اوستا، تنها بر پوست‌های گاو نگهداری نمی‌شده است و از همان زمان هخامنشیان هم در دسترس بوده و یونانیان آن را به زبان خود ترجمه کرده بودند. حتا برخی هم می‌گویند اوستا تنها به صورت شفاهی بوده و در دوران ساسانیان به صورت نوشتاری درآمده است.

در بند چهارم همین فصل، پلینی می‌نویسد:
تا آنجا که من توانسته‌ام مطمئن شوم، نخستین کسی که درباره‌ی جادو نوشته است و آثارش هنوز هم در دسترس اند، اُستانَه (در لاتین: Osthanes) بوده است که خشیارشا را در لشکرکشی وی به یونان همراهی کرد.
زمان لشکرکشی خشیارشا به یونان سال ۴۸۰ پ.م. بوده است و پلینی در سال‌های دهه‌ی ۷۰ م. این مطلب را نوشته است، یعنی نزدیک پانصد و پنجاه سال پس از اُستانَه.

با توجه به این که می‌گویند «دین دبیره» در دوران ساسانیان پدید آمده یا کامل شده است، نکته‌ای که برای من جالب است این که اوستا در زمان هخامنشیان به چه خطی نوشته شده بوده است؟ هم چنین نوشته‌های اُستانه به چه خطی نوشته شده بوده است و چه گونه در دسترس یونانیان و رومیان قرار گرفته بوده است؟ زیرا خط میخی تنها برای فرمان‌های شاهنشاهی بوده است. آیا این متن‌ها به خط دیگر شاهنشاهی هخامنشی - که بدان خط آرامیک (Aramaic) می‌گویند - نوشته شده بوده‌اند؟

ترجمه شدن آثار علمی و دانشی ایرانیان به زبان یونانی از دیرباز دانسته بوده است. حتا نظامی گنجوی، شاعر بزرگ ایرانی، هم در کتاب «اسکندرنامه» در این باره چنین می‌نویسد:
خردنامه‌ها را ز لفظ دری --------------------- به یونان زبان کرد کسوتگری
اما نوشته‌ی پلینی نشان می‌دهد که بسیار پیش از زمان اسکندر (درگذشته ۳۲۳ پ.م) نوشته‌های ایرانیان به زبان یونانی ترجمه می‌شده است.

افزون بر این، پلینی در همین بند چهارم از فصل ۲ دفتر ۳۰ می‌نویسد:
درمی‌یابیم که پیتاگوراس (Pythagoras در متن‌های دوران اسلامی: فیثاغورث)، اِمپدوکلیس (Empedocles در متن‌های دوران اسلامی: انباذقلس)، دموکریتوس (Democritus در متن‌های دوران اسلامی: ذیمقراطیس) و پلاتون (Plato در متن‌های دوران اسلامی: افلاطون) برای دریافت دانش از دریاها گذشتند و سختی‌های تبعید و سفر (به خاورزمین) را بر خویش هموار کردند.

نشانی کتاب «تاریخ طبیعی» پلینی به زبان لاتین:
http://www.perseus.tufts.edu/hopper/text?doc=Perseus%3atext%3a1999.02.0138

نشانی کتاب «تاریخ طبیعی» پلینی به زبان انگلیسی:
http://www.perseus.tufts.edu/hopper/text?doc=Perseus%3atext%3a1999.02.0137

3 نظر:

paymane said...

در این باره من هم چیزکی نوشته ام با کمی بیشتر پا نویس
http://paymane.blogspot.com/2012/07/sciences-of-persians-ii.html

paymane said...

یک نکته دیگر اگر تاریخ زاده شدن و مرگ مهمترین فیلسوف ها و دانشمندان یونان را بخوانید می بینید که به جز تالس و پیتاگور (فیثاغورث) بفیه آنها پس از آمدن خشایارشا به یونان پدید آمده اند و این با زمانشناسی پیدایش علم یونان می خواند
یک شاهد دیگر بر این قضیه مقاله زیر هست
http://www.academia.edu/202379/Persian_Cosmos_and_Greek_Philosophy_Platos_Associates_and_the_Zoroastrian_Magoi.

البته غربیان و خودباختگان شیفته غرب نمی خواهند حقایق روشن شود ولی مردم ایران برای باز یافتن خودباوری خود به این حقایق نیاز دارند

paymane said...

در این باره من هم یادداشتی نوشتم
http://paymane.blogspot.com/2012/07/sciences-of-persians-ii.html

خوشحالم که می بینم دیگران هم به این داستان پی برده اند.