چهارشنبه ۶/امردادماه/۱۳۸۹ - ۲۸/جولای/۲۰۱۰
دیروز روز ۲۷ جولای بود، روزی که در تاریخ انقلاب فرانسه روز مهمی است. روزی است که روبسپیر (Robespierre) - که با شور انقلابی به قول حافظ: «سروران را بیسبب میکرد حبس / گردنان را بیخطر سر میبُرید» - خودش به دست گیوتین سپرده شد و «دوران وحشت» (la Terreur) به پایان رسید.
یکی از جنبههای انقلاب فرانسه شوریدن بر کلیسای کاتولیک بود که در کنار قدرت فاسد سیاسی به غارت مردم مشغول بود و ستمهای حکومت را توجیه میکرد و در آن شریک بود. حتا در دورانهای پیشتر مسئولان کلیسا به وزیران و سیاستمداران بزرگ و مقتدری تبدیل شده بودند چون مطران ریشلیو (Cardinal Richelieu - مشهور به عالیجناب سرخپوش یا The Red Eminence). پس از انقلاب در راستای همین شوریدن بر کلیسا و دوری از هرچه کلیسایی است، سران انقلاب تقویم رسمی مسیحی را نیز برانداختند و تقویم نویی به رواج آوردند که به آن تقویم انقلابی یا تقویم جمهوری میگویند. دو روز مهم و مشهور در این تقویم روز نهم ترمیدور برابر با روز بیست و هفتم جولای است و دیگری روز ۱۸ ماه برومر برابر نهم ماه نوامبر است که روز کودتای ناپلئون بناپارت است. نام ماههای این تقویم - که همگی واژههای ساختگی هستند - چنین اند:
پاییز:
- ماه Vendémiaire به معنای ماه انگورچینی
- ماه Brumaire به معنای ماه مِه
- ماه Frimaire به معنای ماه یخبندان
زمستان:
- ماه Nivôse به معنای ماه برفی
- ماه Pluviôse به معنای ماه بارانی
- ماه Ventôse به معنای ماه بادی
بهار:
- ماه Germinal به معنای ماه جوانهآوری
- ماه Floréal به معنای ماه گلآوری
- ماه Prairial به معنای ماه چراگاه
تابستان:
- ماه Messidor به معنای ماه خرمنبخش
- ماه Thermidor به معنای ماه گرمابخش
- ماه Fructidor به معنای ماه میوهبخش
نکتهی جالبی که در این تقویم توجه مرا جلب کرد شباهت فراوان آن با تقویم ایران باستان است. زیرا مانند تقویم ایران باستان این تقویم نیز با پدیدههای طبیعی تنظیم شده و با هموگان (اعتدال) پاییزی (autumnal equinox) در ماه مهر آغاز میشود و بر خلاف ماه مسیحی-رومی بر پایهی برجهای فلکی است. این شباهت و تاثیر از تقویم ایرانی آنجا بیشتر نُمود پیدا میکند که آنان به روزهای هر ماه نامی دادند و هر ماه را سی روز کردند و پنج روز پایان سال را - مانند اندرگاه یا بهیزک یا پنجهی دزدیده (در متنهای اسلامی: خمسهی مسترقه) - زمان جشن و پایکوبی اعلام کردند. این پنجه را در فرانسوی Sansculottides میگویند که شاید بتوان آن را «پابرهنهها» ترجمه کرد. (culottes نام شلوار کوتاه و تا زانوی اشرافیان فرانسه بود. شلوار مردم عادی را pantaloons میگفتند. Sans-culottes به معنای «بدون شلوار اشرافی» است و منظور همان تودهی مردم است.)
برای اطمینان از درستی این گمان به دکتر محمد حیدری ملایری، اخترشناس و اخترفیزیکدان سرشناس ایرانی در نپاهشگاه (رصدخانهی) پاریس نامهای نوشتم و از ایشان پرسیدم. ایشان این را تایید کرد و یادآوری کرد که در مقالهی خود دربارهی گاهشماری ایرانی به این موضوع اشاره کرده است. داستان از این قرار است که اندیشمندان اروپایی در دوران روشنگری متوجه خاورزمین شدند و به پژوهش در فرهنگ و تاریخ این ناحیه به ویژه تمدن ایرانی پرداختند. مردی فرانسوی به نام آبراهام آنکِتیل دوپرون (Abraham Anquetil-Duperron) به میان پارسیان (زرتشیان) هند رفت و در سال ۱۷۷۱ م. اوستا را به فرانسه برد و به زبان فرانسوی ترجمه کرد. کارهای دیگری که در این دوران منتشر شده و به تاریخ و فرهنگ ایران پرداخته و منبع الهام سران انقلاب برای ساخت این تقویم بوده چنین اند:
- Freret, De l'ancienne année des Perses, 1742, in l'Histoire de l'Académie Royale des inscriptions et belles lettres, tome 16, Paris, 1751
- Gilbert, Nouvelles observations sur l'année des anciens Perses, in l'Histoire de l'Académie Royale des inscriptions, tome 31, Paris, 1788.
دکتر حیدری هم چنین افزود که پیشتازی (یا به اصطلاح برخی «فضل تقدم») در اشاره به این نکته از آنِ شجاعالدین شفا است که در مقالهای در مجلهی «میراث ایران» سال هشتم، شمارهی ۳۰، تابستان ۱۳۸۲ خ/ ۲۰۰۳ م در صفحهی ۳۹ منتشر شده است. دکتر حیدری لطف کرد و این مقاله را برایم فرستاد و من در اینجا تمام این مقالهی یک صفحهای را بازتولید و بازنویسی میکنم تا در دسترس دیگران نیز باشد:
دوست ارجمند آقای احکامی، وعده کرده بودم که به مناسبت آغاز سال تازه، مقالهی جالبی را حتی الامکان در همین زمینه، برای «میراث ایران» بفرستم. تصور میکنم مقالهی کنونی بتواند واقعاً شایستهی این عنوان «جالب» باشد. زیرا خوانندگان آن احتمالا برای نخستین بار با موضوعی در ارتباط با فرهنگ و تاریخ ما آشنا خواهند شد که به همان اندازه که برایشان تازگی دارد، خوشایند نیز هست.
موضوع این مقالهی کوتاه، چگونگی انتخاب تقویم ایرانی به جای تقویم سنتی مسیحی در دوران انقلاب کبیر فرانسه و اعلام آن به عنوان تقویم رسمی جمهوری است که از سال ۱۷۹۲ تا پایان عصر ناپلئونی برقرار بود و تمام وقایع تاریخی این دورهی بسیار پرحادثه بر مبنای همین تاریخ ثبت میشد که برخی از روزهای استثنایی آن از قبیل «ترمیدور» سال دوم (روز گیوتین روبسپیر) و ۱۹ برومر سال هشتم (روز کودتای ناپلئون) به صورت کلی ترمیدور و برومر وارد اصطلاحات روزمرهی جهان غرب شدهاند.
گزینش تقویم ایرانی برای فرانسهی عصر انقلاب کبیر، مسبوق به سابقهای است که به نیمهی اول قرن هجدهم اروپای مسیحی (که از آن پس قرن فروغ یا عصر روشنگری نام گرفته است) مربوط میشود. و اختصاصا بدین واقعیت که اندیشمندان این نهضت بزرگ روشنگری میکوشیدند تا از ورای افق محدود کلیسا و مذهب، نگاه گستردهتر و در عین حال واقعبینتری از طریق طبیعت و ویژگیها و قوانین آن به زندگی و اجتماع دربستهی خود داشته باشند. و یکی از جلوههای اساسی این، کیش طبیعت، نحوهی تقسیمبندی زمانی یعنی تقویم و گاهنامه بود که در آن زمان نه بر اساس طبیعت و قانون آن بلکه بر مبنای صرفاً قراردادی کلیسای مسیحیت پایهگذاری شده بود.
درست در همین سالها بود که نخستین ترجمهی اوستای زرتشت در جهان غرب توسط Anqueti-Duperron فرانسوی در سال ۱۷۸۵ در پاریس به چاپ رسید که در آن این آیین بزرگ و باستانی مشرق زمین بر اساس نقش بنیادی طبیعت و جنبهی مقدس کشاورزی و باروری عرضه میشد. اندکی پیش از این، در فاصلهی کمتر از بیست سال دو اثر پژوهشی جالب به نام «گاهنامهی ایرانیان باستان» و «بررسیهای تازه دربارهی گاهنامههای باستانی ایرانیان» توسط محققی به نام Freret به فرهنگستان سلطنتی کتیبهها و ادبیات فرانسه ارائه شده بود که هر دو در سالهای ۱۷۵۱ و ۱۷۶۸ از طرف این آکادمی به چاپ رسیدند و همهی این انتشارات در هنگام آغاز انقلاب کبیر فرانسه مورد استفادهی وسیع بنیانگذاران انقلاب قرار گرفتند که ایدئولوژی مذهبی مسیحیت را به کلی کنار گذاشته و «کیش خردگرایی» را به عنوان آیین رسمی انقلاب در جای آن گذاشته بودند.
در چهارچوب همین ایدئولوژی خردگرایی بود که گروه پژوهشگران انقلابی، در میان کلیهی سالنامههای تمدن خاورزمین یعنی تمدنهایی که با طبیعت ارتباط نزدیک داشتند سالنامهی ایرانی را - که هم نزدیکترین پیوندها را با جهان طبیعت داشت و هم از نظر ریاضی از دقیقترین زمانبندیهای نوع خود به شمار میآمد - برگزیدند که در آن تقسیمبندی سالها و ماهها در تطبیق با شرایط طبیعی، روزهای آغاز ماههای دوازدهگاهی سال شناخته شد که دقیقا همان روزهای آغاز ماههای فروردین تا اسفند است و نامگذاری همهی این ماهها نیز درست به شیوهی نامهای ایرانی آنها، منتها با دستکاریهای کوچک - که به تفاوتهای اقلیمی دو کشور مربوط میشد - انجام گرفت. این نامگذاری توسط شاعر معروف انقلاب Fabre d'Eglantine با ظرافتی خاص صورت پذیرفت و به همین جهت با استقبال عمومی مواجه شد. نامهایی که از جانب او به عنوان اسامی ایرانی ماهها تعیین شد و به همان صورت نیز وارد تقویم انقلابی فرانسوی شد بدین قرار اند:
Germinal (ماه جوانه) به جای فروردین، Floral (ماه گل) به جای اردیبهشت، Prairial (ماه چمن) به جای ماه خرداد، Messidor (ماه درو) به جای تیر، Thermidor (ماه گرما) به جای مرداد، Fructidor (ماه میوه) به جای شهریور، Vendémiaire (ماه انگورچینی) به جای مهر، Brumaire (ماه مِه) به جای آبان، Frimaire (ماه سرما) به جای آذر، Nivôse (ماه برف) به جای دی، Pluviôse (ماه باران) به جای بهمن، Ventôse (ماه باد) به جای اسفند.
نه تنها زمانبندی و نامگذاری ماهها در این تقویم بر اساس ضوابط معمول در ایران انجام گرفت بلکه تقسیمبندی روزهای هر ماه نیز به همین صورت بر الگوی گاهنامهی ایرانی ترتیب داده شد. یعنی به پیروی از روش ایران باستان که روزهای ماه بر حسب هفته تقسیم نمیشد بلکه هر روز از روزهای سیگانهی ماه نام خاص خودش را داشت در تقویم انقلابی فرانسه نیز تقسیمبندی «هفته» ملغی شد و به جای آن ماه به سه بخش مساوی ده روزه تقسیم شد. این بار نامهای هر روز از آنها به پیروی از روش معمول امروزی ایران به صورت عددی نهاده شده بود. مثلا Primidi (روز اول) به جای یکشنبه، Duodi (روز دوم) به جای دوشنبه، Tridi (روز سوم) به جای سهشنبه، Quartidi (روز چهارم) به جای چهارشنبه، Quintidi (روز پنجم) به جای پنجشنبه و بعد از آن روز ششم، روز هفتم، روز هشتم، روز نهم، روز دهم. پنج روز آخر هر سال را که در تقویم ایرانی «فروردگان» نامیده میشد و اضافه بر ماههای دوازدهگانه بود در تقویم انقلابی sans-culoutides مینامیدند که از عنوان «... برهنهها» - که در آن زمان به تودههای انقلابی داده بودند - مایه گرفته است.
اعلام رسمی تبدیل تقویم سنتی مسیحی به تقویم انقلابی جمهوری درست در روز و ساعت و دقیقهای صورت گرفت که طبق محاسبهی رصدخانهی پاریس خورشید در روز ۲۲ سپتامبر ۱۷۹۲ در ساعت ۹ و ۱۸ دقیقه و ۳۰ ثانیهی بامداد وارد «اعتدال پاییزی» خود شده بود و روزی بود که در آن روز و شب هر کدام دقیقاً ۱۲ ساعت داشتند. چون اعلام این تقویم تازه (که با سال اول تاریخ جدید آغاز شد) با اعلام رسمیت خود جمهوری نیز همراه بود در اعلامیهی حکومت انقلابی این برابری [شب و روز] با شعار معروف انقلاب کبیر فرانسه، و منشور حقوق بشر آن «آزادی، برابری، برادری» هماهنگ شناخته شد.
شاید یادآوری این واقعیت نیز بیمورد نباشد که درست در هنگامی که این گاهشماری ایرانی در فرانسهی انقلابی رسمیت مییافت و همراه با پیروزیهای ناپلئون در سراسر اروپا نیز شناخته میشد، در خود ایران در نخستین سالهای سلطنت خاقان مغفور فتحعلیشاه قاجار، تنها تاریخ رسمی تاریخ قمری عربی بود و از تاریخ شمسی جلالی تا زمان انقلاب مشروطیت نه نامی برده میشد و نه اساساً اکثریت نزدیک به اتفاق ایرانیان از وجود آن خبری داشتند.
توضیح: در نوشتهی شجاعالدین شفا روز کودتای ناپلئون ۱۹ برومر نوشته شده حال آن که روز درست ۱۸ برومر است.
3 نظر:
با درود
به سان همیشه از نوشته های ارزنده شما بهره بسیار گرفتم.
با نوشتار تازه ای به روز هستم.
تاریخچه ورود عکاسی و تلگراف به ایران »»» http://nikoosegal.blogspot.com
به کوری چشم پانترکان فرهنگستیز، نشانههای فرمانروایی پراقتدار هخامنشیان در جمهوری آذربایجان کشف شد.
طی کاوشهای مشترک آلمان، آذربایجان و گرجستان، در پیرامون روستای قرهجامهلی در منطقه شمگیر جمهوری آذربایجان ساختمان اداری هخامنشیان کشف شد.
تاکنون پی و ستون میانی این بنای 2500 ساله از زیر خاک بیرون آورده شده است. این ساختمان احتمالا مرکز فرماندهی هخامنشیان در قفقاز بوده است.
نمونه دیگر این ساختمان 50 سال پیش نیز در بخش گازاخ آذربایجان شوروی کشف شده بود.
نشانی:
http://www.en.apa.az/news.php?id=33365
با درود به شهربراز گرامی
درباره روش گاه شماری بایستی بیاد داشت که روش هفتگی که در همه جهان گسترده است به گمان بسیار از بابلیان باستان امده است و پس از ان در ایران نیز( شاید به دست دبیران ارامی نزاد که روش هزوارش را نیز پدید اورده بودند) جای گرفته است در میان رومیان
(لاتین ها)سیستمی پیچیده را بکار میبردند که
CALENDAE(روز نخست)NONAE(روز پنجم) , IDUS(روز 30ام)
نام داشتند وسپس روز های هر ماه را با سنجش با ان سه نام باز میگفتند
و شگفت اینکه لاتین های باستان همچون ایرانی ها سالشان را از بهار اغاز میکردند و بهیچروی چیزی از هفته بر
"زبان نبود و حتی در پارسی وازه"شنبه
از زبان سریانی امده است که با"سبعه یا" شبت" ارامی/عبری و
زبانهای سامی که برابر روز هفتم است همریشه است
و این بایستی پیش از امدن اسلام به
ایران جا افتاده باشد.
و البته انقلابی های فرانسه از ریشه یهودی/مسیحی سیستم گاه شماری نیز اگاه بوده اند و کوشیده بودند تا انرا بزدایند.
با ارزوی به روزی برای نیکان
Post a Comment