دوشنبه ۱۷/فروردین/۱۳۸۸ - ۶/اپریل/۲۰۰۹
آنچه در زیر میآید قمست اصلی مقالهای است به نام «نامهی نوهی چنگيز مغول به پاپ به زبان فارسی: سند مهمی از وسعت عملکرد زبان فارسی در قرن سيزدهم ميلادی» نوشتهی ضيا فتح راضی، پژوهشگر تاريخ ايران که در پایگاه «کمیتهی بینالمللی نجات پاسارگاد» منتشر شده است. به خاطر اهمیت این مقاله، در اینجا با کمی تغییر در رسم خط بازنویسی میشود.
در اهمیت زبان و ادبیات فارسی که مانند زرهی تا به حال یکپارچگی و همبستگی ایرانیان را حفظ کرده است، نمیشود به اندازهی کافی سخن گفت.خاستگاه:
یکی از مدارکی که وسعت دایرهی عملکرد زبان فارسی را به صورت جالبی نشان میدهد، نامهی گویوک (Guyuk) خان، نوهی چنگیز خان مغول، است که در جواب نامهی پاپ «اینوسنت چهارم» (Innocent IV) در سال ۱۲۴۶ میلادی نوشته شده است. این جواب ابتدا در دو نسخه به زبانهای مغولی و اویغور نوشته شده بود ولی خان مغول اصرار داشت آن را به زبانی هم بنویسند که در دربار پاپ قابل خواندن و فهم باشد. پس از مذاکره با فرستادگان پاپ، به این نتیجه رسیدند که افرادی در هر دو دربار به زبان فارسی آشنایی دارند. بنابراین، نسخهی سوم به زبان فارسی نوشته و مُهر شد و آن را به نمایندگان پاپ دادند.
گویوک خان - نوهی چنگیز (تصویر از مرکز اسناد میراث فرهنگی)
این نسخهی فارسی که به عرض ۲۰ سانتیمتر و به طول ۱۱۲ سانتیمتر است خوشبختانه هنوز هم به صورت سالم در بایگانی مخفی واتیکان نگهداری میشود و ماخذ اغلب ترجمههایی است که از آن نامه در کتابها پیدا میشود از جمله در کتاب کریستوفر داسون به نام «ماموریت در آسیا»
(Christopher Dawson – Mission to Asia).
این نامه همچون سنگنبشتههای باستانی دارای مقداری «هُزوارش» است. علت هم شاید آن باشد که دبیر از طایفهی اویغور بوده و با وجود آشنایی به فارسی آن را به سبک اویغور با حذف نقطهها نوشته است. علاوه بر آغاز نامه - که به زبان ترکی است - در آن چند لغت اویغور-ترکی هم به چشم میخورد. در متن به جای کلمهی ترکی–مغولی «آسمان ابدی» کلمهی «خدا» به کار رفته است. تاریخ نامه در پایان به هجری قمری و به عربی است.
سابقهی تاریخی
در سال ۱۲۴۵ میلادی پاپ «اینوسنت چهارم» عدهای را برای تحقیق از اوضاع و احوال مغولان به مغولستان فرستاد. دو نفر آز آنان به نامهای Giovanni da Pian del Carpine و Lawrence of Portugal در ۲۴ آگوست سال ۱۲۴۶ م. هنگامی به قراقوروم، پایتخت مغولستان، رسیدند و پیغام پاپ را تسلیم کردند که گویوک خان در حضور عدهی زیادی از شاهان و سران کشورهای مختلف به عنوان خان بزرگ بر تخت مینشست.
گویوک خان، همان طور که در جوابیهاش به دو نوشتهی پاپ ذکر میکند، تصور میکرد ارسال این نمایندگان از طرف پاپ برای اعلام تسلیم و بندگی است و در ضمن جواب به پرسشهای پاپ، از او خواست که به اتفاق تمام شاهان اروپایی به دربار او بیاید و شخصا اعلام بندگی کنند و گرنه او آنان را به عنوان دشمن خود تلقی خواهد کرد.
ـ
بازنویسی متن نامهی گویوک خان
منکو تنکری کو چندا
کورالغ اولوس ننگ تالوی نونک
خان یرلغمز
سطر ۰۱: این مثالیست بنزدیک پاپاء کلان فرستاده شد
سطر ۰۲: بداند و معلوم کند ما نبشت دو زفان
سطر ۰۳: ولایتهاء کرل َکنکاش کردست اوتک ایلی بندگی
سطر ۰۴: فرستاده از ایلچیان شما شنوده آمد
سطر ۰۵: و اگر سخن خویش برسید تو کی پاپاء کلان با کرللان جمله بنفس خویش
سطر ۰۶: بخدمت ما بیایید هر فرمان یاساء کی باشد آن وقت بشنوانیم.
سطر ۰۷: دیگر گفتهاید کی مرا در شیلم درآی نیکو باشد خویشتن مرا
سطر ۰۸: دانا کردی اوتک فرستادی این اوتک ترا معلوم نکردیم
سطر ۰۹: دیگر سخن فرستادیت «ولایتهاء ماجر و کرستان را جمله
سطر ۱۰: گرفتیت. مرا عجب میآید ایشان را گناه چیست. ما را بگوید» این
سطر ۱۱: سخن ترا هم معلوم نکردیم - فرمان خدای را
سطر ۱۲: چنگیز خان و قاآن هر دو شنوانیدن را فرستاد - فرمان
سطر ۱۳: خدای را اعتماد نکردهاند هم چنان که سخون تو ایشان
سطر ۱۴: نیز دل کلان داشتهاند – گردنکشی کردهاند – رسولان
سطر ۱۵: ایلچیان ما را کوشتند – آن ولایتها مردمان را خدای
سطر ۱۶: قدیم کوشت و نیست گردانید – جز از فرمان خدای کسی از
سطر ۱۷: قوت خویش چگونه کوشد چگونه گیرد – مگر تو همچنان
سطر ۱۸: میگویی که من ترسایم. خدای را میپرستم. زاری میکنم
سطر ۱۹: میپاسم – تو چی دانی که خدای که را میآمورزد، در
سطر ۲۰: حق کی مرحمت میفرماید – تو چگونه دانی که همچنان سخن
سطر ۲۱: میگویی - بقوت خدای [از] آفتاب برآمدن و تا فرو رفتن جمله
سطر ۲۲: ولایتها را ما را مسلم کرد است. میداریم جز از فرمان
سطر ۲۳: خدای کسی چگونه تواند کرد – اکنون شما بدل راستی بگوییت کی
سطر ۲۴: ایل شویم کوچ دهیم - تو بنفس خویش بر سر کرل لان
سطر ۲۵: همه جمله یک جای به خدمت و بندگی ما بیایید - ایلی شما را آن وقت معلوم
سطر ۲۶: کنیم و اگر فرمان خدای نگیرید و فرمان ما را دیگر کنید شما را ما یاغی
سطر ۲۷: دانیم همچنان شما را معلوم میگردانیم و اگر دیگر کند آن را ما میدانیم
سطر ۲۸: خدای داند - فی اواخر جمادی الاخر سنه اربعه اربعین و سته میه (۶۴۴)
بازنویسی به فارسی امروزی
(با استفاده از مقالهی «مغولها و پاپها» نوشته Paul Pelliot 1922/23)
(سه سطر نخست ترکی است. معنای پارسی چنین است:)
به نیروی آسمان ابدی
و کل مردم بزرگ (طوایف مغول)
فرمان خان
(متن نامه)
این فرمانی است که به پاپ بزرگ فرستاده شد. برای این که بداند و بفهمد به دو زبان نوشته شد.
پیغام ایلی (بیعت) و بندگی شما به دست نمایندگانـتان در مجلس شاهان شنیده شد. هنگامی که این پیغام ما رسید خود تو پاپ بزرگ شخصا به همراه همهی شاهان (اروپایی) به خدمت ما بیایید. آنگاه تمام فرمانها (یاسای چنگیزی) را به شما میشنوانیم. دیگر این که گفتهاید تعمید برای من آیندهی نیکی خواهد آورد. این مطلب را فهمیدیم. تقاضایی (دعایی) فرستادی – این تقاضا (دعای) ترا نفهمیدیم. سخن دیگری فرستادی که «ولایتهای مجارستان و کشورهای مسیحی را گرفتید.
تعجب میکنم که گناه ایشان چیست – به ما بگویید.» این سخن ترا هم نفهمیدیم. چنگیزخان و قاآن هر دو فرمان خدا را برای اطلاع آنان فرستادند. ولی آنان به فرمان خدا اعتنا نکردند (وقعی ننهادند). همچون سخن تو ایشان نیز متکبر بودهاند، گردنکشی کردهاند. رسولان و نمایندگان ما را کشتند. مردمان آن ولایتها را خدای ابدی کشت و نیست گردانید. وگرنه جز از فرمان خدا کسی چگونه تواند با قوت خویش بکشد و بگیرد؟
تو که همچنان میگویی «من مسیحی هستم، خدارا میپرستم و زاری میکنم.» مگر تو چه دانی که خدای که را میآمرزد و در حق که مرحمت میفرماید؟ تو چگونه دانی که این گونه سخن میگویی؟ ما میدانیم که خدا به قوت خود، اختیار تمام ولایتها را از مشرق تا مغرب به ما مسلم کرده است. جز از فرمان خدا چگونه کسی میتواند این کار را بکند؟ اکنون شما به راستی بگویید که ایل شویم (بیعت کنیم) و به شما خدمت کنیم، تو شخصا به اتفاق همهی شاهان با هم به خدمت و بندگی ما بیایید – ایلی (بیعت) شما آن وقت معلوم خواهد شد. و اگر فرمان خدا را قبول نکنید و فرمان ما را انجام ندهید ما شما را یاغی خواهیم دانست و با شما همان گونه رفتار خواهیم کرد. اگر دستور ما را انجام ندهید ما آن را میدانیم. خدا داند.
پایان جمادی الاخر سال ششصد و چهل و چهار (مطابق با یازده نوامبر ۱۲۴۶ میلادی)
- برگرفته از پایگاه نجات پاسارگاد، با اندکی ویرایش
- توضیح بیشتر در مقالهای از مسعود رجبنیا در مرکز اسناد و مدارک فرهنگی ایران - سازمان میراث فرهنگی
2 نظر:
با درود بر شما
تا به حال این نامه را نخوانده بودم. بسیار جالب بود
سپاس از نویسنده و شما
بسیار نغز و گیرا بود و از همه شگفت انگیز تر رفتار و برخورد خان مغول هست. گویا اون زمان خودخواهی و
غرور و خودبزرگ بینی مرزی نداشته. این که پاپ بوده اینجوری پاسخش رو داده، دیگه فکرشو نمی شه کرد با دشمنان چه کار می کرده و مردم زیر دست و تحت ستمش چی می کشیدند...
Post a Comment