پنجشنبه ۲۷/دی/۱۳۹۲ - ۱۶/ژانویه/۲۰۱۴
هر زبان دارای لایهها و سطحهای گوناگونی است که در شرایط و جایگاههای گوناگون اجتماعی به کار میروند. یکی از لایههایی که در سالهای اخیر در ایران توجه بیشتری بدان میشود، زبان عامیانه و گفتاری و به ویژه واژگان خاص و ویژهی گروههای گوناگون اجتماعی است. در این جستار به کتابی در همین زمینه میپردازم.
نام کتاب: مردمشناسی اصطلاحات خودمانی، پژوهشی مردمشناختی در اصطلاحات خودمانی جوانان
نویسنده: دکتر محمود اکرامی
ناشر: نشر ایوار. مشهد
چاپ نخست: ۱۳۸۴ خ / ۲۰۰۵ م.
صفحه: ۳۱۱
دکتر محمود اکرامی استاد دانشگاه است و این پژوهش را در میان جوانان مشهدی انجام داده است. کتاب در یک سال به چاپ سوم رسید. فهرست گنجاندههای آن چنین است:
فصل اول: کلیات پژوهشفصل نخست کتاب به معرفی کتاب، بیان مسئله، هدفهای پژوهش، اهمیت این پژوهش، روش پژوهش و فضای نمونهی پژوهش میپردازد. نویسنده در این فصل مینویسد که به دلیل شکاف نسلی و زیادهخواهی نسلی و بیاعتمادی نسل جوان به نسل پیشین، زبانی تحت عنوان «زبان مخفی» در میان جوانان به وجود آمده است که از آن در ارتباطات میان فردی و درون گروهی استفاده میشود. فضای نمونهی پژوهش، جوانان ۱۸ تا ۲۹ سالهی مشهدی است که دکتر اکرامی مینویسد به دلیل گسترش ابزارهای ارتباطی، این واژگان در میان جوانان شهرهای دیگر کشور نیز کاربرد دارند. البته برخی از واژگان و تَرمهای این کتاب از کتابهای دیگری چون «فرهنگ واژگان زندان» نوشتهی ابراهیم نبوی و دیگر کتابهای همانند آن گرفته شدهاند. وی از دو روش کتابخانهای با تکنیک فیشبرداری و روش میدانی با تکنیک پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده استفاده کرده است.
فصل دوم: پیشینه و ادبیات پژوهش
فصل سوم: روش پژوهش
فصل چهارم: یافتههای پژوهش (واژهها)
فصل پنجم: نتیجهگیری
در فصل دوم، نویسنده به بیان پیشینهی پژوهش، خرده فرهنگ و اثرهای متقابل فرهنگ و زبان (شامل موقیعت اجتماعی، نقشهای جنسی، گروههای سنی، و شغل) میپردازد. در این فصل برخی تَرم (اصطلاح)های به کار رفته در کتاب تعریف میشوند. به نظر میرسد در این بخش برخی از تَرمها و مفهومها، زیر تاثیر ترجمه از منبعهای غربی است و گاهی نگاه مثبتی به این واژگان ندارد. به نظر من یکی از ایرادهایی که در این فصل دیده میشود، تعریف زیر است:
زبان مخفی در میان گروههای نابهنجار و منحرف، همچون باندهای سرقت و راهزنان ابداع شد. (ص ۸۸)حال آن که در فصل یکم گفته شده بود که «زبان مخفی» در میان جوانان و به علت بیاعتمادی به نسل پیشین و شکاف نسلی به وجود آمده است!
از نظر زبانشناسی، واژههای گردآمده در این کتاب، در زبان انگلیسی slang و در زبان فرانسه argot خوانده میشوند. ریشهی واژهی slang به خوبی دانسته نیست و من هم برابر مناسبی برای آن ندارم. در فرهنگ آریانپور برای slang «زبان خودمانی» و برای argot «زبان مخفی» گذاشته شده است.
در فصل سوم دربارهی فضای نمونه، شیوهی «مقولهبندی» و نشانههای آوانگاری توضیح داده است. وی پژوهش خود را «ژرفانگر، توصیفی، اکتشافی و کیفی» میداند. همان گونه که گفتیم فضای نمونه جوانان مشهدی بین ۱۸ تا ۲۹ ساله بودهاند و تعداد آنان ۹۷۶ نفر بوده است.
بخش عمدهی کتاب فصل چهارم است که مجموعهی واژگان را دربرمیگیرد. در این فصل نخست پرسشهای پژوهش مطرح میشوند و پاسخهای به دست آمده ارائه میشوند. پرسشهای این پژوهش چنین بودهاند:
۱- اصطلاحات و واژگان پنهان یا خودمانی رایج در بین جوانان کدام هستند؟واژگان گردآوری شده به شیوهی فرهنگنویسی یعنی به ترتیب الفبایی تنظیم شدهاند. تعداد درآیهها ۱۸۵۴ بوده است. واژگان و عبارتها همراه با آوانگاری آنها با الفبای آواییک (phonetic) هم آمدهاند.
۲- اصطلاحات و واژگانی که بیشترین معادلها را دارند کدامها هستند؟
۳- دلایل ایجاد یا استفاده از این واژگان چیست؟
۴- کانونها و کانالهای تولید و توزیع اصطلاحات خودمانی جوانان کدامها میباشند؟
۵- در چه محیطهایی این واژگان بیشتر رایج میباشند؟
۶- این اصطلاحات و واژگان از کدام حوزههای علمی و از خرده فرهنگ کدام قشرها به خرده فرهنگ جوانان رسوخ کرده است؟
به نظر من، در بخش واژگان، ایرادهایی دیده میشوند مانند:
۱- در بسیاری موردها نیازی به آوانگاری نبوده است.
۲- یکدستی و هماهنگی در تعریف درآیهها دیده نمیشود. یعنی گاهی در تعریف درآیهای، تنها برابرها و مترادفهای آن آمدهاند، اما نشان «ن.ک.» یا پیکانک (←) به کار نرفته است.
۳- در درآیههایی نخست معنا آمده و سپس مترادفها داده شدهاند، در درآیههایی نخست مترادفها آمدهاند و بعد معنا آمده است.
۴- برای برخی درآیهها تلاش شده که ریشهشناسی داده شود اما ریشهشناسیها با نشانهی ویژهای مشخص نشدهاند. یا همواره در قالب و شکل یکدستی نیامدهاند. گاهی هم توضیح ریشهشناسی روشن و گویا نیست:
- آلمان: نازی آباد تهران - چون نازیها در آلمان بودند.
- اِسکی موزی (eski mowzi) تحریف شدهی excuse me/ ببخشید
اما دربارهی درآیههایی مانند «بوبز» (پستان) که آن هم ریشهی انگلیسی دارد چیزی گفته نشده است. ضمن آن که واژهی اصلی انگلیسی یعنی boobs به صورت bubz تلفظ میشود اما این درآیه bubaz آوانگاری شده است. (شاید در مشهد چنین تلفظ میشود؟)
۵- در آغاز گفته شده که برخی درآیهها به خاطر «رعایت ادب» حذف شدهاند. حال آن که به نظر من، و همان گونه که خود پژوهشگر هم گفته است، این موضوع یکی از ویژگیهای «زبان مخفی» است. اگر قرار بر «رعایت ادب» بود بسیاری از این واژگان ساخته نمیشدند چه برسد به این که به کار برده و ثبت شوند! در ضمن، «ادب» به میزان زیادی بستگی به سطح خواننده و سلیقه دارد. گاهی عبارتی برای خوانندهای «بیادبی» است اما برای خوانندهی دیگری پذیرفته است. برای نمونه، درآیهی زیر شاید برای خوانندهای دور از «ادب» باشد:
- برین باهاش خونه بسازیم، بشاش توش شنا کنیم
- چُس عمه
۶- تلاش شده برای بیشتر درآیهها، حوزهی تخصصی و خاستگاه آن بیان شود. اما گاهی این حوزهها دقیق نیستند. برای نمونه:
- مخلصات پتاسیم: مخلص شماییم. (حوزهی شیمی)
- با نوار خام رقصیدن: (حوزهی تبلیغات)
- گروهبان زانتیا (حوزهی نیروهای مسلح)
در پایان و در بخش نتیجهگیری، باز تکرار شده که شکاف میان نسلها باعث کاهش ارتباط و اعتماد میان آنها و پدید آمدن زبان مخفی در میان نسل جوان شده است.