Saturday, October 20, 2012

ضرب و شتم

شنبه ٢٩/مهر/١٣٩١ - ٢٠/اکتبر/٢٠١٢

متاسفانه در خبرها این اصطلاح غلیظ و غلط «ضرب و شتم» را زیاد می‌شنویم. اما کسی به معنای آن توجه نمی‌کند.

«ضرب» در زبان عربی به معنای «زدن» است که مسلما در این رویدادها فراوان است. اما «شتم» به معنای «دشنام دادن» است. درست است که در این رویدادها دشنام دادن هم هست اما بیشتر منظور کسانی که این عبارت را به کار می‌برند «زد و خورد» است.

گویا اصطلاح «حقوقی» مربوط «ضرب و جَرح» است به معنای «زدن و زخمی کردن» که آن هم خیلی عربی است.

به نظر من همان «زد و خورد» بسیار گویاتر است. در میان تاجیکان نیز از «لَت و کوب» استفاده می‌شود که «لَت» به همان معنای «زدن» است و در تاریخ بیهقی و مثنوی مولوی و دیگر آثار ادبیات فارسی به کار رفته است. برای نمونه در تاریخ بیهقی (در داستان بر دار کردن حسنک وزیر): همیشه چشم نهاده بودی که پادشاهی ... بر چاکری خشم گرفتی و آن چاکر را لت زدی و فروگرفتی.

در کتاب «غلط ننویسیم» هم به این موضوع اشاره شده است.

Friday, October 19, 2012

دستگاه‌های سنجش سنتی - درازا

آدینه ٢٨/مهر/١٣٩١ - ١٩/اکتبر/٢٠١٢

می‌دانیم که دستگاه سنجش متریک از سده‌ی هژدهم میلادی پدید آمده است و برای درازا و زمان و جرم واحدهای دقیق علمی تعریف شد. پیش از آن از واحدهای «طبیعی» استفاده می‌شد و یکی از دلیل‌های طرفداران دستگاه سنجش «امپراتوری» (Imperial) یا «بریتانیایی» - که هنوز در امریکا و بریتانیا به کار می‌رود - همین «طبیعی» بودن آن است.

در دستگاه سنتی بریتانیایی از یکاهای زیر برای اندازه‌گیری درازا استفاده می‌شود:

انگشت (finger): یک شانزدهم پا (foot)
اینچ (inch): برابر ٢.۵۴ سانتی‌متر. ریشه‌ی آن از uncial در لاتین به معنای «یک دوازدهم» است و با اونس (ounce) همریشه است. زیرا اینچ یک دوازدهم پا است و اونس هم یک دوازدهم لیتر رومی بوده است. (در فرانسوی به جای اینچ از pouce به معنای «شست» استفاده می‌کنند)
پا یا فوت: هر فوت دوازده اینچ است = ٣٠ سانتی‌متر
کابیت (cubit): از سر انگشت تا آرنج = ١.۵ پا = ١٨ اینچ = ۴۵ سانتی متر
یارد: فاصله‌ی سر انگشت تا میان سینه وقتی دست را باز کنیم = ٣ پا = ٣۶ اینچ = ٩٠ سانتی‌متر
ال (ell) به معنای بازو: فاصله‌ی سر انگشت تا شانه‌ی دیگر وقتی دست را باز کنیم = ۴۵ اینچ = ١١۴ سانتی‌متر
مایل (mile): از لاتین به معنای «هزار» است یعنی هزار گام. برابر ۵ هزار پای رومی = ١۴٨٠ متر

‫ما هم در دستگاه سنجش خود در زبان فارسی از واحدهای همانندی استفاده می‌کنیم:

‫وجب
جو = یک ششم انگشت = ٠.٧ سانتی‌متر
انگشت = ۴.٣٣ سانتی‌متر
بهر = نیم گره = ١.۶٢ سانتی‌متر
گره = ٣.٢۵ سانتی‌متر
گز = ٢۴ انگشت = ٣٢ گره = ١٠۴ سانتی‌متر‬
(مثلی هم هست که می‌گوید: دو بار گز کن یه بار ببُر). «گز» را در زبان عربی «ذراع» یا «ذرع» می‌گویند و همین واژه در زبان پارسی هم به کار می‌رفته است.
اَرش (arsh): فاصله‌ی بین دو انگشت بزرگ وقتی دست‌ها را از دو طرف باز کنیم. تعریف دیگر «اَرش» را فاصله‌ی آرنج تا سر انگشت بزرگ‬ نوشته‌اند که با تعریف نخست خیلی فرق دارد.
میل = ٢٠٠٠ گز = ٢ کیلومتر.
فرسنگ = ٣ میل = ۶ کیلومتر (فرسنگ در پارسی کهن parsang بوده است و در عربی «فرسخ» شده است و به همین شکل باز وارد زبان پارسی شده است.)

باید توجه داشت که این سنجه‌ها چون بر پایه‌ی انسان‌ها تعریف می‌شده به اندازه‌ی متوسط مردم بالغ آن جامعه بستگی داشته است.

البته این تنها یک بررسی مقدماتی است. درباره‌ی یکاهای وزن و زمان هم به زودی خواهم نوشت.

Tuesday, October 16, 2012

کتاب مفاتیح العلوم خوارزمی

سه‌شنبه ٢۵/مهر/١٣٩١ - ١۶/اکتبر/٢٠١٢

نوشتن دانشنامه نیاز داشتن دانش و آگاهی در زمینه‌های گوناگون علم و دانش است. یکی از نخستین دانشنامه‌هایی که در دوران پس از اسلام نوشته شده است کتاب «مفاتیح العلوم» یا «کلیدهای دانش‌ها» است که دانشمندی ایرانی به نام «ابوعبدالله احمد ابن محمد ابن یوسف خوارزمی» در سده‌ی چهارم هجری/دهم میلادی نوشته است و در این جستار به معرفی آن می‌پردازم.



نام کتاب: مفاتیح العلوم (کلیدهای دانش‌ها)
نویسنده: ابوعبدالله احمد ابن محمد ابن یوسف خوارزمی
سال نگارش: بین ٣۶٧ تا ٣٧٢ ق
ترجمه به فارسی: دکتر حسین خدیو جم
ناشر: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران
سال نشر: ١٣۴٧ خ
صفحه: ٢۵٠ + ٨٠ (نمایه‌ها)

این کتاب از دو پاره یا دو «مقالت» تشکیل شده است. پاره‌ی نخست شش «در» یا «باب» دارد و پاره‌ی دوم هم نُه باب دارد. هر باب چندین بخش یا «فصل» دارد. در زیر فهرست باب‌ها را می‌آورم:

مقالت اول:
- باب اول: فقه (١١ فصل)
- باب دوم: کلام (٧ فصل)
- باب سوم: نحو (١٢ فصل)
- باب چهارم: نویسندگی (٨ فصل)
- باب پنجم: شعر و عروض (۵ فصل)
- باب ششم: اخبار (تاریخ) (٩ فصل)

مقالت دوم:
- باب اول: فلسفه (٣ فصل)
- باب دوم: منطق (٩ فصل)
- باب سوم: پزشکی (٨ فصل)
- باب چهارم: اریثماطیقی یا عدد (۵ فصل)
- باب پنجم: هندسه (۴ فصل)
- باب ششم: اخترشناسی (۴ فصل)
- باب هفتم: موسیقی (٣ فصل)
- باب هشتم: حیَل (٢ فصل)
- باب نهم: کیمیا (٣ فصل)
همان گونه که دیده می‌شود مقالت نخست به علوم «انسانی» و مقالت دوم به «دانش‌های دقیق» تخصیص داده شده است. منظور از «حیَل» همان چیزی است که امروزه مکانیک نامیده می‌شود. اریثماطیقی هم شکل عربی شده‌ی arithmatikai یونانی یا arithmetic در انگلیسی به معنای دانش حساب و عدد است.

شادروان خدیوجم کتاب «جبر و مقابله»ی ابوجعفر محمد ابن موسای خوارزمی را هم از عربی به فارسی برگردانده است.

با بررسی این کتاب که در آن اصطلاح‌ها و مفهوم‌های دانش‌های مختلف توضیح داده شده است می‌بینیم که بیشتر این اصطلاح‌ها از زبان‌های فارسی و یونانی وارد زبان عربی شده‌اند و خود احمد خوارزمی هم برای هر اصطلاح می‌گوید که از کدام زبان گرفته شده است.

مترجم در پیشگفتار خود چنین می‌نویسد:
دانشمندان ملل مختلف، به خصوص ایرانیان، از فرصت مناسبی که پیش آمده بود استفاده کردند و برای حفظ میراث‌های کهن علمی خود، با کوشش بسیار، کتاب‌های ارزنده‌ی علمی و ادبی یونانی و سریانی و پهلوی را به زبان عربی ترجمه کردند. .. بر اثر همین توجه عالمانه بود که راه ورود بسیاری از لغات پارسی و یونانی و دیگر زبان‌های زنده‌ی آن روزگار به دایره‌ی زبان تازی گشوده شد و در مدت کوتاهی زبان مردمی صحرانشین تا بدان پایه غنی شد که برای بیان انواع علوم آمادگی یافت.
تاریخ دقیق نگارش کتاب دانسته نیست. اما احمد خوارزمی این کتاب را به ابوالحسین عُتبی، وزیر نوح دوم سامانی، پیشکش کرده است و چون عتبی میان سال‌های 367 تا 372 ق. وزیر نوح سامانی بوده است تاریخ این نگارش هم در همین فاصله است.

درباره‌ی نویسنده‌ی کتاب اطلاع چندانی در دست نیست. تنها می‌دانیم که احمد خوارزمی در بلخ زاده شد و در نیشاپور زیست. مدتی هم در بخارا در دربار امیر نوح سامانی سمت دبیری داشت. چون در بلخ زاده شده در برخی منبع‌ها او را «بلخی» هم خوانده‌اند.

اهمیت این کتاب
این کتاب نخستین دانشنامه است که در دوران پس از اسلام نوشته شده است و به دست ما رسیده است. بازورث (C. E. Bosworth)، خاورشناس برجسته‌ی بریتانیایی، در سال ١٩۶٣ م. مقاله‌ی مفصلی نگاشته است. بازورث اشاره می‌کند که
دبیران دوران اسلامی میراث‌داران دبیران دوران ساسانی بودند که پس از موبدان مقام دوم را در دربار شاهان ایران داشتند. در سده‌های نهم و دهم میلادی/سوم و چهارم هجری قدرت و اهمیت دبیران افزون شد و راه یافتن به آن رتبه و جرگه نیازمند به داشتن هوش و دانش سرشار بود. دبیران می‌بایستی به تمام علوم زمان خود آشنایی داشته باشند.

فارابی (زاده: ٢۶٠ ق./درگذشته: ٣٢٩ ق.) کتاب «احصاءالعلوم» (آمار یا برشماری دانش‌ها) را چندین سال پیش از «مفاتیح العلوم» نگاشته بود اما در آن تنها به شمارش علوم پرداخته و درباره‌ی جزییات آنها چیز زیادی نگفته است.

گروه «اخوان الصفا» هم اندکی پیش از احمد خوارزمی ۵٢ رساله در رشته‌های مختلف علوم تالیف کردند اما آنها را طبقه‌بندی نکردند.

کتاب دیگری که به «مفاتیح العلوم» شبیه است کتاب «جوامع العلوم» نوشته‌ی شعیا ابن فریغون است که در سال ٣۴۴ هجری برای امیر چغانیان در شمال رود سیردریا نوشته شده است. با آن که طبقه‌بندی «مفاتیح العلوم» شبیه «جوامع العلوم» است گمان نمی‌رود که احمد خوارزمی کتاب ابن فریغون را دیده باشد.

با مراجعه به این کتاب روشن می‌شود که دانشمندان مسلمان در مسئله‌ی طبقه‌بندی علوم از اروپاییان آزموده‌تر و ورزیده‌تر بودند.

Saturday, October 13, 2012

درنگی ناگزیر


شنبه ٢٢/مهرماه/١٣٩١ - ١٣/اکتبر/٢٠١٢

با سپاس از همه‌ی دوستان و خوانندگانی که در این دو سه ماه سراغ مرا گرفتند. به دلیل چند کار و فراخته (پروژه) درگیر بودم و نتوانستم این وبلاگ را روزآمد کنم. به زودی جستارهای تازه‌ای را پیشکش خواهم کرد.