Sunday, November 26, 2006

مجله

يك‏شنبه ٥/آذر/١٣٨٥-٢٦/نوامبر/٢٠٠٦

روز ١٤ ماه آدار (اواخر اسفند ماه) در فرهنگ عبري/يهودي روز جشن پوريم (Purim) است. پوريم در عبري جمع پوري به معني قرعه است. در عربي و پارسي آن را بوري نيز مي‏گويند. علت اين جشن طبق باور يهودان يادآوري روزي است كه هامان وزير خشايارشا هخامنشي قرعه كشيد تا يهودان ايران را نابود كند. اما استر (Esther همان اختر، ستاره) كه زن خشايارشا بود با كمك پسر عموي خود به نام موردخاي مانع اين كار شد. اين داستان در بخشي از كتاب مقدس به نام كتاب استر ثبت شده است.

يكي از مراسم اين روز خواندن بخش‏هايي از كتاب مقدس است كه در عبري به آنها خمش مغيلات (hamesh megillot به معني پنج مغيله) مي‏گويند. در انگليسي به آن پنج طومار (five scrolls) گفته مي‏شود. اين پنج كتاب عبارتند از:
- كتاب استر (Book of Esther)
- كتاب روث (Book of Ruth)
- غزل غزل‏ها (غزل‏هاي سليمان) (Song of Songs)
- مراثي ارميا (Lamentations)
- كتاب جامعه ‌(Ecclesiastes)

واژه‏ي مغيلا يا مگيلا كه از مگالتو (mgalto) آرامي گرفته شده در عربي به صورت مجله درآمده است و به تدريج منظور از آن هرگونه نوشتاري بوده كه داراي تنوع محتوا باشد. در پارسي به چنين مجموعه‏اي جُنگ گفته مي‏شود.

در انگليسي magazine در قديم به معني سياهه‏ي انبار مهمات نظامي بوده و هنوز نيز به معني خشاب اسلحه است. اين واژه‏ي انگليسي از واژه‏ي عربي” مخازن“ گرفته شده است. بعد كه نخستين مجله در سال ١٧٢٠ ميلادي/١١٠٠ خورشيدي چاپ شده به علت آن كه انباري از اطلاعات بوده به آن magazine گفته‏اند. در فرانسه هنوز به مغازه magasin و به خريد كردن magasiner گفته مي‏شود.

Wednesday, November 15, 2006

خانه

چهارشنبه ٢٤/آبان/١٣٨٥-١٥/نوامبر/٢٠٠٦

در زبان پارسي واژه‏ي ”سرا“ يا ”سراي“ به ساختماني گفته مي‏شود كه مردم در آن زندگي مي‏كنند. هر سراي چندين ”خانه“ دارد كه فضايي است مستقل و داراي ديوارهايي. اين تمايز در تركيب‏ها و زبان ادبي همچنان برقرار است. براي نمونه كاروان‏سرا ساختماني است كه كاروان بار مي‏انداخته و كاروانيان استراحت مي‏كردند. ميهمان‏سرا ساختماني است كه ميهمانان استراحت مي‏كنند. ”همه جاي ايران سراي من است“. نيما يوشيج نيز شعري دارد به نام ”سريويلي“ به معني سراي شيطاني. همچنين است تركيب‏هاي آشپزخانه. آبدارخانه، موتورخانه. در بازي شترنج و نرد نيز خانه به همين معني است. ”بالاخانه را اجاره داده“ نيز كنايه است از خالي بودن سر و تهي مغزي.

از سوي ديگر در زبان پارسي سراپرده (سراي پرده‏اي) به چادري گفته مي‏شد كه در گردش و سفر براي شاه زده مي‏شد تا در آن استراحت كند. تركان و مغولان مردمي چادرنشين بودند و سراي آنان تنها يك چادر بود. در تركي به اين سرا ”اتاق“ (اطاغ، اتاغ، اطاق) گفته مي‏شود. ظاهرا وُثاق نيز تركي و از همين ريشه است. از آنجا كه اتاق يك فضاي مستقل بود و ”ساختماني“ بود كه تركان در آن مي‏زيستند سراي و خانه براي آنان يكي بود. كم كم زير تاثير اين موضوع، در زبان پارسي واژه‏ي خانه با اتاق جايگزين شد و سراي با خانه. البته هنوز نيز در برخي شهرستان‏ها به اتاق، خانه گفته مي‏شود. امروزه در تركي استانبولي به اتاق ”ادا“ (oda) مي‏گويند.