یکشنبه ٢۶/فوریه/٢٠٠۶ - ٧/اسفند/١٣٨۴
مشغول خواندن کتابی هستم به نام «دوران زرین ایران» نوشتهی ریچارد نلسون فرای سال ١٩٧۶ م. (١٣۵۵ خ). مشخصات کتاب چنین است:
نام کتاب: دوران زرین ایران (The Golden Age of Persia)
نویسنده: ریچارد نلسون فرای (Richard N. Frye)
سال انتشار: ۱۹۷۶ م.
کتاب حاوی اطلاعات بسیار جالبی در مورد ایران زمان ساسانیان است.
- در ابتدای دوران ساسانیان - قرن چهارم میلادی- شاهنشاه (شاه شاهان) بر چند شاه دیگر و زمین سالار (فئودال) سروری میکرد و هنوز هفت خاندان ایرانی زمان اشکانیان (نگاه کنید به نوشتهی قبلی دراین وبلاگ) نفوذ داشتند. اما در اواخر دوران ساسانی - قرن هفتم میلادی - با پیشرفتهای اجتماعی زیاد، شاه بر حاکمان و دیوانسالاری (بوروکراسی) محلی و دهگانان (اشراف، در عربی دهقان) سروری داشت.
- کشور ایرانشهر (Iranshahr) و پایتخت آن تیسپون نامیده میشد. تیسپون (با لقب «قلب ایرانشهر») شهر بزرگی بود که از چند شهر دیگر تشکیل شده بود. ظاهرا تعداد این شهرها هفت بوده است. اعراب آن را مداین (جمع مدینه = شهر) مینامیدند. شهر چنان بزرگ بود که از دور سیاه دیده میشد به همین دلیل اعراب آن را «سواد اعظم» (سیاهی بزرگ) نیز مینامیدند.
- کشور به قلمرو (استان)هایی تقسیم میشد به نام شتری (shtri) گرفته شده از خشتر (xshtra) در پارسی باستان. بعدها این کلمه به صورت شهر درآمد. مرکز شهر، شارستان نامیده میشد. (این اصطلاحات امروز به صورت وارونه استفاده میشود. شهر مرکز شهرستان یا استان است.) هر شهر به چند کوره تقسیم میشد. هر کوره نیز به چند روستاک (عربی: روستاق) یا تسوگ (عربی: تسوج) تقسیم میشد. بعدها به شهر استان نیز گفته شد. گاهی کوره به خود استان گفته میشد. گاهی به استان بوم گفته میشد. اینها به علت آن است که این نامها در طول ۴٠٠ سال حکومت ساسانیان تغییر کرده است.
- استان پارس که سرزمین مادری شاهان ساسانی و سازمانیافتهترین استان بود به ٥ کوره تقسیم میشد: استخر، آرراجان (Arrajan)، بیشاپور، اردشیر خوارا (Ardashir Khwarra)، دارابگرد. استخر گاهی شامل استان یزد هم میشد اما گاهی استخر به کل استان پارس هم گفته میشد. در واقع گاهی به آن استخرِ پارس گفته میشد به معنی دژ پارس. نام اصلی آراجان «وه از آمید کواد» (Veh az Amid Kavad) به معنی «کوآد این را بهتر از آمید ساخت». در عربی این نام به صورت وامقباد، بیرقباد و بیزاقباد درآمد. کواد نام شاه ساسانی است که در عربی قباد خوانده شده. اردشیر خوارا (شکوه یا فرهی اردشیر) به صورت کوتاه شدهی گور (Gor) درآمد و در زمان دیلمیان این شهر فیروزآباد نامیده شد. دارابگرد نیز امروزه به صورت داراب درآمده است.
- خوزستان - سرزمین قوم خوزی - شامل ٧ کوره بود: هورمزد اردشیر (که اعراب آن را بازار خوزیها یا سوقالاخواز نامیدند و بعدها به صورت اهواز درآمد)، رستم کواد (در عربی رستاقباد یا عسکر مکرم، اردوگاه لشکر)، شوشتر (در عربی: تستر)، ایران خوارا شاپور (Iran-Khwara-Shapur به معنی «شاپور ایران را فره یا شکوه بخشید»)، «وه اندیوخ شاپور» (veh Andiokh Shapur به معنی «انطاکیهی بهتر شاپور» که در عربی به صورت جندیشاپور درآمد و مرکز اسیران رومی بود)، رام-هرمزد-اردشیر (که به صورت رامیز درآمد و شهر ایذج در آن کوره بود)، و سوراگ (سوراق Surraq). شهر دیگری در استان خوزستان وجود داشت به نام «ایران آسان کرد کواد» که امروزه به نام ایوان کرخه شناخته میشود.
- استان میدیا (ماد، مای، ماه) دو قسمت داشت: از میانرودان (بینالنهرین) تا دشتهای داخلی ایران. یک قسمت آن کوهستان نامیده میشد (عربی: الجبال). طبق نوشتهی ابن خردادبه میدیا شامل ۶ کوره بود: ماسابادان (ماه آبادان)، مهرگان، دینآور (عربی: ماه الکوفه)، نهاوند (عربی: ماه البصره)، همدان، و قم. قم در اصل گمان ( که به صورت Godman نوشته میشود) گفته میشد که به صورت گم و عربیشده قم درآمد.
- گرگان (هیرکانا) دیوار محافظی داشت به طول ٢٠٠ کیلومتر که در دوران اسلامی به آن سد اسکندر گفته شد. در ترکی به آن قزل ییلان (مار قرمز) گفته میشود. در دوران خسرو اول انوشیروان ایران از امپراتوری بیزانس پول میگرفت تا از حملهی اقوام وحشی و بیابانگرد جلوگیری کند. یکی از این موانع سد بزرگی بود که انوشیروان در شهر دربند بین کوه قفقاز و دریای کاسپین ساخت تا مانع از حملهی قوم وحشی هون (Huns) و ترکان و قوم خزر شود. هونها بعدها وارد اروپا شدند و کشور مجارستان را تشکیل دادند (که در انگلیسی هانگری Hungary نامیده میشود).