tag:blogger.com,1999:blog-3571558.post4340773877258686864..comments2024-03-18T17:28:27.109-04:00Comments on شهربَراز: ریشهشناسی عامیانهUnknownnoreply@blogger.comBlogger7125tag:blogger.com,1999:blog-3571558.post-80551148042881536562009-04-04T14:48:00.000-04:002009-04-04T14:48:00.000-04:00با سلام ؛ یکی از مشتریان دائمی ریشه شناسی عوامانه ...با سلام ؛ <BR/><BR/>یکی از مشتریان دائمی ریشه شناسی عوامانه ؛ پان ترک ها هستند . تعبیر مضحکی که نسبت به ریشه شناسی واژه آذربایجان دارند ، مشتمل است بر بخش کردن این واژه به چندین آوا، و نسبت دادن معانی محیر العقول به هر بخش ! مثلا آز + ار + بای + جان : آز یعنی قوم آز در آذربایجان باستانی ( ؟ ) + ار یعنی مرد ( شوهر در ترکی آذری امروز ما ) + بای ( همان بی یا بیگ ) و جان : به معنی جا و مکان در آذری باستانی ( ! ) ..... <BR/><BR/>در ضمن یک صفحه به این مطلب در ویکی پدیای انگلیسی تخصیص داده شده است : <BR/>http://en.wikipedia.org/wiki/Folk_etymology<BR/><BR/>با سپاس <BR/>البرزAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-3571558.post-76531809089810478872009-04-04T12:25:00.000-04:002009-04-04T12:25:00.000-04:00پاسخ به سیدمحمدی:همان طور که علی گرامی نوشته و مثا...پاسخ به سیدمحمدی:<BR/><BR/>همان طور که علی گرامی نوشته و مثال غمناکی هم زده است ما مشکل فرهنگی داریم نه زبانی. مردم ما در پذیرش واژههای بیگانه (به ویژه انگلیسی و فرانسه) سر از پا نمیشناسند. اما وقتی صحبت از واژههای پارسی میشود همه دلشوره میگیرند و میخواهند مو را از ماست بکشند. این هم به خاطر آن است که در نظرشان کاربرد زبانهای اروپایی نشانهی پیشرفته و نوین بودن است!<BR/><BR/>ادامهی صحبت - به ویژه دربارهی پاسخ داریوش آشوری - را در مطلبی تازه خواهم نوشت. <BR/><BR/>شهربرازshahrbaraznoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-3571558.post-31582250263813512222009-04-04T12:18:00.000-04:002009-04-04T12:18:00.000-04:00درود به مسعود لقمان.سپاس از یادآوری کارهای شادروان...درود به مسعود لقمان.<BR/><BR/>سپاس از یادآوری کارهای شادروان احمد کسروی در زمینهی ریشهشناسی. منظور من در متن نخستین فرهنگنویس بود. این را هم اضافه میکنم.<BR/><BR/>شهربرازshahrbaraznoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-3571558.post-81569596268689614592009-04-04T10:54:00.000-04:002009-04-04T10:54:00.000-04:00گفتم از آن گونه مثالها فراوان است. بگذارید مثال دی...گفتم از آن گونه مثالها فراوان است. بگذارید مثال دیگری بزنم. در دانشگاهی که من درس میخوانم، دانشکده برق هم وجود دارد. استادان در این دانشکده از همان ابتدا واژهی «موجک» را در گوش این دانشجویان میخوانند، چون این معادل فارسی تا حد زیادی جا افتاده و دیگر ترسی ایجاد نمیکند و انتقادی را برنمیانگیزد. این دانشجویان طبیعتا چون باید متنهای انگلیسی را هم بخوانند، میدانند که همارز «موجک» در انگلیسی «wavelet» است. ترم گذشته مسابقه فوتسالی بین دانشکدهها در جریان بود. دانشجویان این دانشکده نام تیم خود را «wavelet» گذاشتند! میتوانم از شما بپرسم که این چه مرضی است؟!<BR/><BR/>علیAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-3571558.post-89889553319418242312009-04-04T10:34:00.000-04:002009-04-04T10:34:00.000-04:00جناب سید محمدی گرامی،البته این بحث بین بزرگان است ...جناب سید محمدی گرامی،<BR/><BR/>البته این بحث بین بزرگان است (چون آشوری و ملایری و ...) و باید بین آنها در گیرد و به نتیجهای برسد ولی از آنجا که هیچ کس را نمیتوان از اظهار نظر منع کرد و حتی گاهی بیماری ناکارشناس میفهمد که پزشک متخصص او را بدرستی درمان نکرده است، شما را به خواندن این مقاله از همین جناب شهربراز توصیه میکنم:<BR/><BR/>http://shahrbaraz.blogspot.com/2009/01/blog-post_06.html<BR/><BR/>آنچه که آقای آشوری میگویند: «آن هم با مایه های دوردست زبان های کهن ایرانی که جز گروهی کوچک از زباندانان و زبان شناسان با آن ها آشنا نیستند.» به نظر من توعی محافظهکاری و ترس از نوآوری برای نجات زبان علمی فارسی است. این ترس از نوآوری فقط در مورد واژههای آقای ملایری نیست، بلکه در مورد کلمات مصوب فرهنگستان زبان فارسی هم وجود دارد. من برای شما مثالی میزنم. واژهی مصوب فرهنگستان برای واژهی گرادیان شیو است:<BR/><BR/>http://www.persianacademy.ir/fa/words.aspx<BR/><BR/>این چیزی بود که بنده در پایاننامه دوره کارشناسی ارشد خود به کار بردم. استاد راهنمای بنده در عین اینکه مرد بزرگی چه از لحاظ شخصیت و چه از لحاظ علمی است مرا مجبور کرد که تمام شیوها را به گرادیان تبدیل کنم و حرفها و استدلاهای بنده که استاد گرامی این واژه مص.ب دولت جمهوری اسلامی است به گوش ایشان نرفت. ایشان گفتند: «ما (منظور خودشان و همکارانشان بود) تصمیم گرفتهایم از همان گرادیان استفاده کنیم چون «شیو» واژهی آشنایی نیست»! توجه کنید که این حرف را کسی زد که در زبان و ادبیات فارسی و زبانشناسی، هیچ تخصصی ندارد. چرا از نوآوری میترسیم من نمیدانم. وارد شدن و به کار بردن واژههای نوآمده از انگلیسی به فارسی ترسی را ایجاد نمیکند و دشمنی نمیآفریند و هیاهویی بر پا نمیکند ولی بلافاصله که یک واژه با ریشه ناآشنا یا باستانی (ولی ایرانی) را بکار میبریم همه را برق میگیرد و علم ریشهشناسی آنها در آنجا گل کرده به دنبال توجیهی میگردند که آن کلمه فارسی را ناکارآمد، ناروان و برای استفاده نامناسب جلوه دهند. به نظر ایشان «موبایل» درست است و همین وسیلهای است که در حال حرکت با آن میتوانیم تلفن کنیم ولی «شیو»، «گرادیان« نیست. از این مثالها فراوان است.<BR/><BR/>علیAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-3571558.post-81993378171381762052009-04-04T08:34:00.000-04:002009-04-04T08:34:00.000-04:00شهربراز فرزانه پیش از دکتر معین زندهیاد احمد کسرو...شهربراز فرزانه پیش از دکتر معین زندهیاد احمد کسروی گامهای ارزندهای در راه ریشهشناسی علمی واژگاه برداشته است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.<BR/>شاد باشیمسعود لقمانhttp://www.rouznamak.blogfa.com/noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-3571558.post-63867823398613085072009-04-02T09:41:00.000-04:002009-04-02T09:41:00.000-04:00سلام علیکمبلهبا نگاهی ساده و مختصربه فرهنگهای فارس...سلام علیکم<BR/>بله<BR/>با نگاهی ساده و مختصر<BR/>به فرهنگهای فارسی<BR/>حالا چه مفصلهایش<BR/>چه یک جلدی یا دوجلدی هایش<BR/>و مقایسه ی آنها با فرهنگهای مفصل یا مختصر آکسفورد و وبستر و مانند آنها<BR/>فقر نسبی ی فرهنگهای فارسی و فرهنگ نویسان فارسی را در موضوع ریشه ی واژه ها<BR/>می بینیم<BR/>گمان می کنم این فقر<BR/>دلایل دارد<BR/>فقط یک دلیل ندارد<BR/>***<BR/>جواب داریوش آشوری به بنده<BR/>درباره ی نوشته ام درباره ی تعدادی از واژه های برساخته ی محمد حیدری ی ملایری<BR/><BR/>جواب ایشان در<BR/>http://ashouri.malakut.org/2009/02/post_61.html<BR/>منتشر شده است<BR/><BR/>جواب ایشان این طور است<BR/><BR/><BR/>در مورد کار واژه سازی آقای حیدری ملایری پرسیده بودید. باید بگویم که من هم مانند شما ضرورتی برای ساختن واژه ی جانشین برای رصدخانه و واژه هایی از این دست نمی بینم، آن هم با مایه های دوردست زبان های کهن ایرانی که جز گروهی کوچک از زباندانان و زبان شناسان با آن ها آشنا نیستند. آقای ملایری از مکتب آقای شمس الدین ادیب سلطانی ست. در این مکتب توجه بیشتر به مرفولوژی لغت است و به زمینه ی فرهنگی و تاریخی زبان توجهی، یا توجه چندانی، نمی شود.<BR/><BR/>البته این نکته را نیز باید گفت که کارِ گرانِ آقای ملایری در زمینه ی ترم شناسی اخترفیزیک، از نظر به دست دادن مایه های واژگانی برای توسعه ی زبان علمیِ فارسی در خور قدردانی ست و در همه ی زمینه های علوم طبیعی می توان از آن بهره مند شد . همچنین از نظر ریشه شناسی واژگان فارسی بسیار مایه ور است و برای واژه شناسان کارامد. اما این که واژگان پیشنهادی ایشان با این روش تا چه اندازه شانس رواج در آن حوزه ی علمی را دارد، مسأله ای ست که آینده باید داوری کند.<BR/>من در مورد این روش حرفهایی دارم که این جا مجال بازگفتن آنها نیست و در ویرایش دوم کتاب "زبان باز" طرح خواهم کرد.<BR/>د. آ.<BR/><BR/>***<BR/>کامنت نویس<BR/>سیدعباس سیدمحمدیAnonymousnoreply@blogger.com